تاریخ انتشار: ۱۳:۱۵ - ۲۳ شهريور ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد

آموزش کاپیتال مارکس از فراز تپه‌های اوین | داستان یک کتاب عجیب

همان‌قدر که کارل مارکس را می‌توان تاثیرگذارترین متفکر تاریخ دانست، کاپیتال جدی‌ترین اثر ماندگار از مارکس است که اتفاقا برخلاف تصور عمومی کمتر خوانده شده. دلیل کمتر خوانده شدن کاپیتال مارکس پیچیدگی بسیار این کتاب است.

آموزش کاپیتال مارکس از فراز تپه‌های اوین | داستان یک کتاب عجیب

رویداد۲۴ | فواد شمس: کاپیتال که در زبان فارسی به «سرمایه» ترجمه شده، مهمترین کتاب مارکس در عین حال پیچیده‌ترین کتاب اوست. به دلیل همین پیچیدگی‌اش هم خواندنش ساده نیست. بسیاری نهایتا تکه‌هایی یا نقل‌قول‌ها و خلاصه‌ای ناقص از آن را خوانده‌اند. تنها راه اصولی و درست فراگیری کاپیتال این است که همراه با یک استاد مسلط به مباحث مارکسیستی و مسلط به اقتصاد، فلسفه، جامعه‌شناسی و تاریخ خواندن اثر را گام به گام جلو رفت. همچون یک کلاس درس منظم و جدی.

با این توضیح اهمیت کار ف.م.جوانشیر (فرج‌الله میزانی) زمانی دوچندان می‌شود که توجه کنیم جوانشیر در ١٢٠ جلسه در ایام زندان اوین در دهه ۶٠ این درسگفتارها را آماده کرده و به صورت نوار ضبط شده برای برخی علما و طلاب قم برده شده است.


بیشتر بخوانید: مهمترین اقتصاددانان تاریخ


با این مقدمه کوتاه ارزشمندی کار جوانشیر بیشتر روشن می‌شود. شاید در تاریخ هیچ اندیشمندی به اندازه کارل مارکس موثر نبوده و به همان اندازه هیچ کس دیگری اندازه وی مورد سوتفاهم و حتی حمله هم قرار نگرفته باشد. شاید دلیل این حملات نقد بی‌رحمانه، رادیکال و ریشه‌ای مارکس از کلیت سیستم سرمایه‌داری، بوده.

اما در مقابل بسیاری از همان سرمایه‌داران که اندکی هوشمندتر بودند به جای برخورد با داغ و درفش و زندان با پیروان اندیشه مارکس، از نگاه نقادانه وی و پیروانش برای رفع کاستی‌های سیستم سرمایه‌داری استفاده کردند.

در ایران هم ما تجربیات مشابهی داشتیم، جدی‌ترین جریان منتسب به مارکس در ایران معاصر حزب توده ایران بود که نه تنها بزرگترین تشکیلات حزبی ایران و شاید غرب آسیا که تأثيرگذارترین جریان سیاسی تا به امروز بوده. اولین ترجمه کاپیتال به اسم سرمایه توسط ایرج اسکندری از اعضای این حزب به زبان فارسی صورت گرفت. اما نحوه برخورد با اندیشه‌های مارکس و پیروانش در ایران چیزی شبیه جاهای دیگر بوده، پاسخ اندیشه را از همان دوران رضاخانی با داغ و درفش و زندان دادند و بعدها هم در دوران کوتاه آزادی سیاسی دهه ۲۰ تا ۳۲ حزب توده ایران انقدر درگیر مسائل روزمره سیاسی شد که شاید فرصت جدی‌ای برای بسط اصولی و آکادمیک مهم‌ترین اثر مارکس یعنی کاپیتال را پیدا نکرد. در دوران اختناق ٢۵ ساله بعد از کودتای ٢٨ مرداد هم جان‌های شیفته بسیاری تشنه یادگیری این اثر بودند اما دست زمانه فرصت را از آنان گرفت دوران گل و گندم و گلوله و شور و شوق بود نه کار تئوریک شاید اندکی کسالت‌بار.

در توفان‌های پرتلاطم سال‌های ابتدایی پس از انقلاب ۵٧ هم باز فرصتی پیش نیامد که کسی کار جدی در این زمینه بکند. این دوران  هم زمانه بیانیه‌های چند خطی، سخنرانی‌ها و تظاهرات‌های پرشور اما شعاری بود. نهایتا چند تلاش عاقبت ناسرانجام برای مناظره علمی بین حزب توده و شهید بهشتی صورت گرفت که وضعیت پرتلاطم جلوی ادامه این روند را گرفت.

در حالی که به درستی برخی از روحانیون روشن اندیش همچون شهید بهشتی و شهید مطهری اعتقاد داشتند که باید فرصت به مارکسیست‌ها داده شود که اساتید مسلط به مارکسیسم بیایند در فضای علمی و آکادمیک مارکس و از جمله کاپیتال را درس بدهند.
شاید تقدیر این بود که مهمترین کاری که در زبان فارسی در مورد کاپیتال صورت بگیرد، در زندان اوین توسط ف.م.جوانشیر از کادرهای باسواد و کارآزموده حزب توده ایران انجام شود.

بنا به روایتی که در مقدمه کتاب تازه انتشار یافته از طرف انتشارات نگاه معاصر مطرح شده با پیگیری شخص آیت‌الله اردبیلی به عنوان بالاترین مقام قضایی آن دوران، این حق به جوانشیر داده شد که در زندان اوین با آزادی نسبی فرصت مطالعه و تحقیق و بعد ارائه درسگفتارهای کاپیتال فراهم شود. به شکلی که با دستور مستقیم این مقام قضایی اندک امکانات پژوهشی در اختیار جوانشیر داده شد و بعد با حضور چند نفر این درسگفتارها ضبط می‌شده و نوارها برای ارائه به موسسه خیریه امیرالمومنین قم که متعلق به  آیت‌الله اردبیلی برده می‌شده و برای طلاب و برخی از علمای قم پخش می‌شده. به واقع در دورانی که در دانشگاه‌ها  اساتید و دانشجویان دگرانديش خصوصا مارکسیست‌ها به اسم انقلاب فرهنگی فرصت حضور نداشتند، به صورت عجیبی دست تاریخ چنان چرخیده بود که زندان اوین تبدل به دانشگاهی شد که جوانشیر به عنوان استاد مسلم مارکسیست و مسلط به کاپیتال مارکس، این اثر را به صورت آموزش از راه دور به برخی از طلاب در قم آموزش بدهد. این هم از پیچیدگی‌های اعجاب‌آور تاریخ ایران ماست.

کاپیتال مارکس را باید قله نهایی اندیشه مارکس دانست. اما برای صعود به این قله راه سختی در پیش است. نیاز به تمرین است و دست‌کم باید قبل از آن آثار مهم دیگری از مارکس خصوصا گروندریسه را خواند.

در کنار گروندریسه و دست‌نوشته‌های اقتصادی و سیاسی مارکس و همچنین مانیفست، بسیاری دیگر از آثار کلاسیک دیگر او را باید خواند. همچنین نیازمند شناخت نسبی از مباحث اقتصاد و اقتصاد سیاسی دارید تا بتوانید کاپیتال را درک کنید. کاپیتال قله آثار مارکس است. برای رسیدن به این قله این مقدمات لازم است و البته داشتن یک راهنمای حرفه‌ای.

مثل کوهنوردان ایرانی که برای فتح قله دماوند، ابتدا باید سهند، سبلان، علم‌کوه و دنا را فتح کنند، سال‌ها تمرین کنند و در نهایت با یک راهنمای مجرب و راه‌بلد عزم فتح دماوند کنند.

درک کاپیتال مارکس را هم نیازمند چنین مقدمه‌ای است. در این بین ویژگی دیگر درسگفتارهای جوانشیر این است که تسلط بی‌نظیر ذهن درخشان جوانشیر به کاپیتال و مارکس به شکلی بوده که در برخی از جاها به مقتضای تاریخ و فرهنگ ایران و جایی که این درسگفتارها ارائه می‌شده، جوانشیر تلاشی هم برای تطبیق برخی از مباحث مارکس با مباحث فقهی داشته است. این می‌تواند برای بسیاری از پژوهشگران جالب توجه باشد. نوعی بومی‌خوانی کاپیتال!

به هر روی اگر علاقه‌مند هستید با یکی از مهمترین آثاری که توسط کارل مارکس که جهان را از قرن نوزدهم تاکنون تکان داده آشنا شوید به عنوان یک ایرانی که زبان فارسی بلد هستید باید قدردان فرج‌الله میزانی (ف. م. جوانشیر) این فرزند فرهیخته تبریز، آذربایجان و ایران باشید. اما با کمال حسرت باید بگویم هر چقدر ما امروز قدردان او هستیم اما متاسفانه در فضای پرتلاطم سال ۶٧ عاقبت در آذرماه آن سال این ذهن درخشان در همان تپه‌های اوین اجبارا خاموش شد. سرنوشت تراژیک جوانشیر خودش نمونه‌ای است برای آن حسرت تاریخی ما که چرا تضارب آرا و بحث علمی در ایران و انتقال تجربه در این دیار شکل نمی‌گیرد.

ای کاش شهید بهشتی و شهید مطهری به دست تروریست‌های کوراندیش از مردم ایران گرفته نمی‌شدند، هم امثال جوانشیر پرثمرترین دوران کاری‌اش را نه در زندان اوین که در دانشگاه تهران می‌گذراند و عاقبت این فرزند شریف خطه آذربایجان ایران با آن ذهن درخشان در آن تپه‌ها خاموش نمی‌شد. ای کاش جوانشیر می‌ماند و شاید راهنمای بسیاری برای فتح قله دماوند اندیشه مارکس یعنی همین کاپیتال می‌شد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: کارل مارکس ، سرمایه ، کتاب
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Netherlands
|
۰۳:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
1
1
میرزایی دارای تناقضات بود. نام مستعاری که برای خود انتخاب کرده بود نام یکی از سرداران نادر (جوانشیر) بود
چطور میشود یک مارکسیست انقلابی طرفدار فرمانده یک شاه شود. این تناقض نیست پس چیست؟و نام او را برای نام مستعار خود برگزیند!
نظرات شما
پیشخوان